چی باعث میشه

وسط جمع سینه شو مثل یه شیشه شیر معمولی موجود در داروخانه های معتبر سطح شهر _که خب طبیعتا نیازی به پوشوندنش نیست_درمیاره و به بچه ش شیر میده.شرم درونی ای هم ناچار به پنهون  کردنش نمیکنه ..وسط صحبت با بیمارای دیگه هم ممکنه داغ کنه و سینه ش از دهن بچه ش درادو و در هوا چرخ زنان و ولو سیر کنه  و لزومی نمیبینه حرفشو قطع کنه تا بتونه دوباره توی دهان نوزادش  که کلا  زیر اون حجم مخفی شده تنظیمش کنه .چی باعث میشه ?شاید او هم مقتضیات کاریش و زندگیش.طبیعتا وقتی با قبیله ش زندگی میکنه کم پیش میاد کنج خلوتی با حضور فقط افراد واجد شرایط  پیش بیاد یا وقتی تمام روزو درگیر مشغله های مختلفش  هست باز هم کم پیش میاد بتونه کارو تعطیل کنه به جایی بره که کسی نباشه .اینه که سعی کرده بجای اینا خودشو راحت کنه .

میدونی عاشق اینم که ببینم خصوصیات ریشه دار و اصیل انسانی و غریزی صرفا بر اساس شرایط و پیش آمدها تغییر می کنند .

نظرات 2 + ارسال نظر
Baran شنبه 10 اسفند 1398 ساعت 08:30 http://haftaflakblue.blogsky.com/

وقتی خوندم ،
"طبیعتا وقتی با قبیله اش....."
دلتنگ شدم.یعنی انگاری، یک روز کامل همراه خودش و
مشغله های بسیارش بودم.

وقتی ام خوندم،

"میدونی عاشق اینم که ببینم . . ."

منظورم عاشق کشف کردن و
دانستن بود.
شما رو انسان هوشیارِ کنج کاوی دیدم ،که تیزبینانه،نوزاد رو ،زیر اون حجم ،به تصویر کشیدین.

ببخشید خیلی حرف زدم.

مرسی از دقتت.ادمای پرحرفو دوست دارم:)

Baran جمعه 9 اسفند 1398 ساعت 11:27 http://haftaflakblue.blogsky.com/

ممنون که خیلی خوب می نویسین
بخدا اولش غش رفتم.بعد دلتنگ شدم.از عاشقی گفتین،هوشیارِ کنج کاو

مرسی از تو .دلتنگ چی شدی?از عاشقی?کو ?کجا?یه کامنت گذاشتی کلی سوال از بغلش درومد:))

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد